اختلال وسواس اجباری
به گزارش فیس راز، اختلال وسواس اجباری(1) یکی از شایع ترین و سخت ترین بیماری های روان پزشکی است. آمارها نشان می دهند که بیش از دو میلیون نفر آمریکایی به این بیماری مبتلا هستند.
من مجبورم، درکم کن
اختلال وسواس اجباری(1) یکی از شایع ترین و سخت ترین بیماری های روان پزشکی است. آمارها نشان می دهند که بیش از دو میلیون نفر آمریکایی به این بیماری مبتلا هستند. میانگین سن ابتلا به اختلال وسواس اجباری، 19 سال است. تعیینه اختلال وسواس اجباری، افکار مزاحمی است که باعث ناراحتی، ترس، هراس، نگرانی و یا رفتارهایی تکرار شونده می گردد که برای از بین بردن یا کاهش دادن نگرانی و تشویش صورت می گیرند. اختلال وسواس اجباری در ابتدایی ترین حالت خود، نشانه هایی دارد که رایج ترین آنها عبارتند از شست و شوی مداوم و فراوان دست ها، احتکار کردن، پرهیز از اعداد فرد، باز کردن یا بستن در به تعداد دفعات زیاد، وارسی کردن مکرر چراغ ها و شعله گاز برای اطمینان از روشن و خاموش بودن آنها، قرینه سازی، مرتب کردن افراطی کتابها یا لوازم خانه، پرهیز از دست دادن با دوستان و اطرافیان، استحمام چندین باره در طول روز، پرهیز از صحبت کردن درباره موضوعات خاص و تمیز کردن جایگاه یا مبل قبلی از نشستن، اما این علایم، تنها ابتدای راه ابتلا به اختلال وسواس اجباری را به ما نشان می دهند و زنگ خطر را برای خانواده ها به صدا درمی آورند. فردی که یکی از علائم پیچیده تری است که او را وارد مراحل جدّی تر بیماری اختلال وسواس اجباری می نماید.
یک داستان واقعی:
بعضی بچه ها دوست دارند دست هایشان را بشویند، اما دیوید این کار رابیش از مقدار دوست دارد. او دوست دارد دست هایش را سرانجام دهد، اما این احساس که آنها به مقدار کافی تمیز نیستند، باعث می گردد تا او نتواند شیر آب را ببندد و در نتیجه، مدت زیادی را صرف شستن دست هایش می نماید. بعضی وقتها او آنقدر دست هایش را به هم می ساید که سرخ و بی رمق می شوند. از آنجایی که دیوید صبح ها وقت زیادی را صرف شستن دست هایش می نماید، برای رسیدن به مدرسه عجله زیادی به خرج می دهد و گاهی اوقات هم دیر می رسد. او در مدرسه از دست زدن به نرده های پلکان و دستگیره درها خودداری می نماید، چرا که با خود می گوید اگر به آنها دست بزند، دچار یک بیماری یا مریضی خاص می گردد.
در موقع دادن امتحان های کلاسی، او پاسخ هر سؤال را چندین و چند بار آنالیز می نماید تا ببیند که آیا همه چیز به شکل تمیز و مرتب نوشته شده است یا نه. اگر بخشی از پاسخ به نظرش نامرتب برسد، او همه چیز را پاک می نماید و از اول می نویسد. بعضی اوقات او تا آنجا پیش می رود که کاغذ را هم پاره می نماید، اما نمی تواند به هیچ وجه جلوی خود را بگیرد. همه این اتفاقات نگران نماینده اعم از آنالیز کردن، مرتب کردن و باز نویسی کردن جواب ها، آن قدر طول می کشند که او اغلب نمی تواند در زمان مقرر، پاسخ سؤالات امتحانی را تحویل بدهد. اینها باعث شده اند که او در بیشتر امتحاناتش نمره پایینی بگیرد و در بعضی از آنها هم مردود گردد. دیوید بیشتر اوقات کوشش می نماید تا این عادت های خودش را از دیگران پنهان کند.
گاهی اوقات او می ترسد از این که ممکن است روزی دیوانه گردد. بعضی اوقات هم با خود می گوید که اگر دیگران از کارهای او چیزی متوجه شوند، در خصوصش حرف های بدی خواهند شد. او به خوبی می داند که رفتارهایش اعم از شستن و آنالیز کردن مکرر و بی وقفه، غیر عادی و عجیب هستند؛ اما او نمی تواند جلوی آنها را بگیرد، چرا که مبتلا به اختلال وسواس اجباری است.
اختلال وسواس اجباری دقیقاً چیست؟
آسیب هایی که اختلال وسواس اجباری به مغز وارد می نماید، دو دسته اصلی جای می گیرند. وسواس ها(2) و اجبارها(3). وسواس های ناخود مطلع و غیر ارادی هستند و شامل تصاویر، افکار و برانگیزش های غیر قابل کنترلی می شوند که به طور مکرر در مغز بیمار رخ میدهند. شما دوست ندارید چنین افکاری را داشته باشید. در واقع، شما خود به خوبی می دانید که این افکار صحت ندارند و از ارزش خاصی برخوردار نیستند، اما مشکل اینجاست که شما نمی توانید جلوی این افکار را بگیرید؛ افکاری که بسیار پریشان نماینده و مزاحم هستند. افکار وسواسی، اغلب ترس از صدمه رساندن به دیگران، ارتکاب یک جرم یا گناه مورد آزار واقع شدن را شامل می گردد.اما اجبارها رفتارهایی هستند که فرد آنها را طی تشریفاتی خاص انجام می دهند تا اندوه، نگرانی و اضطراب را از خود دور کند. این رفتارها آن قدر انجام می شوند و تکرار می شوند تا به بیمار آرامش فکری و روحی بدهند. برای نمونه، می توان به داستان جان، حسابدار 24 ساله ای اشاره نمود که مبتلا به اختلال وسواس اجباری بود و هر نیم ساعت یک بار از محل کارش در یک اداره دولتی، به همسرش در منزل تلفن می کرد تا از سلامت او اطمینان حاصل کند. تصور او بر این بود که اگر این رسم، یعنی تلفن زدن در هر 30 دقیقه را متوقف کند، برای سلامت همسرش اتفاقی رخ خواهد داد.
افکار وسواسی و رفتارهای اجباری رایج در اختلال وسواس اجباری
- ترس از آلوده شدن به وسیله میکروب یا چرک و آلوده کردن دیگران- ترس از صدمه زدن به خود و دیگران
- ترس از دست دادن ارزش های اخلاقی
- ترس از دست دادن لوازم ضروری که به آنها احتیاج داریم.
- نظم، ترتیب و قرینگی: این اجبار که همه چیز باید طبق یک نظم و ترتب خاص چیده شوند و قرار بگیرند.
- خرافات: اعتقاد و توجه شدید به آن چه بدیمن و یا خوش یمن شمرده می گردد.
- وارسی کردن چندین باره لوازم آشپزخانه، درها، پنجره ها، شعله گاز و لامپ ها
- صرف کردن زمان بیش از مقدار برای شستن یا تمیز کردن
- جمع آوری کردن و احتکار اشیا و لوازم خاص از جمله روزنامه ها، کاغذهای باطله و لباس ها
- میل شدید به خرید کردن افراطی
انواع اختلال وسواس اجباری
انواع گوناگون اختلال وسواس اجباری در افراد مختلف یکسان نیست. مبتلایان به اختلال وسواس اجباری را می توان در یکی از دسته های زیر جای داد. هرچند که بعضی از آنها ممکن است ترکیبی از اعلائم ذکر شده در هریک از دسته بندی های زیر را تجربه کند.- وارسی نماینده ها(4): این گروه مبتلایان، همیشه احساس اجبار می نمایند تا قفل درها و کلید خاموش لوازم خانگی را چندین بار وارسی کند و اطمینان حاصل نمایند از این که همه چیز در شرایط عادی قرار گرفته است. آنها با این ترس شدید و غیر منطقی زندگی می نمایند که اگر نتوانند به طور مداوم همه قفل ها و کلیدها را وارسی نمایند، آسیبی به خود یا اطرافیانشان می زنند. آنها اغلب صحنه هایی را در فکر خود مجسم می نمایند که در آن به علت انجام ندادن یا بد انجام دادن مسئولیت های خود، باعث بروز حادثه ای شده اند و شرایط خاصی انجام می دهند. این آداب و تشریفات، توانایی رسیدگی به امور روزمره را از آنها می گیرد.
- شوینده ها و تمیز نماینده ها(5): این دسته از بیماران مبتلا به اختلال وسواس اجباری، یک ترس عجیب و شدید آلوده شدن دارند. آنها به طور غیر طبیعی از هرآنچه که ممکن است پاکیزگی آنها را تهدید کند، پرهیز می نمایند. آنها معمولاً در فکر خود افکار وسواسی شدیدی در خصوص بیماریی که ممکن است به وسیله پخش شدن میکروبها، ویروس ها، مواد ناآشنا و چرکها پیدا شوند دارند. آنها همیشه با این ترس زندگی می نمایند که مبادا باعث آلودگی خود یا دیگران شوند. این دسته از افراد به طور مداوم دست ها و لباس های خود را می شویند، در طول یک روز چند بار استحمام می نمایند و گاهی اوقات حتی اقدام به شستن لوازم منزل می نمایند و این کار را تا آنجایی ادامه می دهند که احساس امنیت و آرامش نمایند.
- مرتب نماینده ها(6): این دسته از بیماران، تمرکز زیادی روی مرتب کردن و چیدن لوازم و وسایل در یک ترتیب خاص دارند. معمولاً قبل از انجام هر کاری، آنها چیزهای مختلف را در یک ترکیب عالی، دقیق و خاص می چینند و مرتب می نمایند. آنها در صورتی که کسی به وسایل شان دست بزند یا ترتیب آنها را از بین ببرد، بسیار افسرده و رنجیده خاطر می شوند.
-وسواسی ها(7): وسواسی ها به طور دائم درگیر تصاویر فکری مزاحمی می شوند که در آن به خود یا به افراد دیگر صدمه می زنند، و از این رویداد ترس شدیدی دارند. بسیاری از این افراد برای مقابله با ترس خود به تکرار کردن کلمات و جملات خاصی می پردازند یا ارقام خاصی را می شمارند تا از این افکار مزاحم که ممکن است به خود یا دیگران صدمه ای برسانند خلاص بشوند.-احتکار نماینده ها(8): این گروه از بیماران مبتلا به اختلال وسواس اجباری، اشیا و اقلام بی ارزش و کوچکی را که در دیدگاه مردم عادی بی ارزش و دور ریختنی به نظر می رسد، جمع آوری می نمایند و هرگز آنها را دور نمی ریزند. این گونه افراد به علت جمع آوری اشیاو کالاهای بی ارزش و کوچک، اغلب محیط زندگی بسیار شلوغ و بی نظمی دارند. احتکار نماینده ها همین طور میل شدیدی به خرید کردن های افراطی دارند و معمولاً چندین و چند نمونه از یک نوع کالا را خریداری و نگهداری می نمایند. برای نمونه، می توان به خرید افراطی لباس به وسیله این گروه اشاره نمود.
اختلال وسواس اجباری چرا اتفاق می افتد؟
دلایل تعیین زیادی برای بروز اختلال وسواس اجباری وجود ندارد. سابقه خانوادگی و از دست رفتن تعادل ترشح هورمون های خاص در مغز، از جمله دلایل اصلی ابتلای افراد به اختلال وسواس اجباری هستند، اما آمارها نشان می دهد که بیشتر مبتلایان به اختلال وسواس اجباری، سابقه ژنتیکی و خانوادگی ابتلا به این بیماری را ندارند. اختلاف و دگرگونی کروموزم و ژن در هنگام فراوری مثل، احتمال بروز وسواس اجباری را دو برابر می نماید. بعلاوه باور دانشمندان بر این است که عدم تعادل در ترشح هورمون سروتونین در مغز، باعث بروز اختلال وسواس اجباری می گردد. بعضی از عوامل استرس زا در طول زندگی از جمله تجربه یک سانحه یا حادثه دردناک و غم انگیز هم به بروز این بیماری یاری می نماید. افرادی که در دوران کودکی یا نوجوانی مبتلا به اختلال وسواس اجباری می شوند، معمولاً در بزرگسالی هم این بیماری را همراه خود دارند.درمان اختلال وسواس اجباری
بیشتر افرادی که مبتلا به اختلال وسواس اجباری می شوند، در مراحل اولیه، بعضی از علائم این بیماری را به طور خفیف تجربه می نمایند و می توان از آن که به طور کامل علائم در بعضی از آنها پیش از آن که به طور کامل دچار بیماری شوند، جلوگیری کرد. درمان اختلال وسواس اجباری شامل سه مرحله روان شناختی ـ رفتاری، رفتار درمانی و دارو درمانی است. درمان های رفتاری اختلال وسواس اجباری، شامل پیشگیری از عادت و رویارویی است. در مرحله پیشگیری از عادت، یک متخصص به فرد بیمار مبتلا به اختلال وسواس اجباری یاری می نماید تا در بازه های زمانی طولانی و طولانی تر از رویارویی با شرایط استرس زایی قرار بگیرد که در آن احساس اجبار برای انجام کاری را می نماید که استرس و اضطراب او را از بین می برد. در این شرایط، بیمار اصطلاحاً با خود درگیر می گردد و هرچه قدر که زمان می گذرد و او بیشتر از به انجام آن کار احساس احتیاج می نماید، همچنان در مقابل میل وسواسی ایستادگی می نماید تا مرحله ای که دیگر هیچ اجباری برای انجام آن کار خاص احساس نکند.نمونه جالبی از این درمان، در خصوص بیماری رخ داد که حساسیت شدیدی به رنگ قرمز داشت. او در منزل خود، هیچ شیء یا وسیله ای به رنگ قرمز نگهداری نمی کرد و به هیچ وسیله قرمز رنگی هم دست نمی زند. پزشک روان شناس از او درخواست کرد تا گوشی تلفن همراه قرمز رنگش را بردارد و برای مدت 10 دقیقه در دست نگاه دارد. بیمار در ابتدا از این کار خودداری می کرد. در مرحله بعد، وقتی با اجبار پزشک روبرو شد، دست خود را به سمت گوشی برد اما نتوانست آن را لمس کند. پرشک در یک برخورد تقریباً خشن، او را وادار کرد تا به گوشی دست بزند. بیمار چشمان خود را بست و به گوشی قرمز رنگ دست زد. در مرحله بعد، پزشک او را وادار کرد که گوشی را بردارد و در دست نگاه دارد. او گوشی را با زحمت فراوان برداشت و پس از لحظه ای دوباره روی میز گذاشت، اما بر اثر اصرار پزشک، مجدداً آن را برداشت و با چشمان بسته، به مدت 10 دقیقه در دست نگاه داشت، با گذشت زمان، بیمار کم کم به در دست نگاه داشتن گوشی قرمز رنگ عادت کرد و یاد گرفت که چشمان خود را باز کند و گوشی قرمز رنگ بنگرد. این فرایند، 30 دقیقه به طول انجامید و از همین لحظه بود که بیمار مبتلا به اختلال وسواس اجباری، حساسیت خود به رنگ قرمز را از دست داد والبته با توجه به این که مدتی هم تحت دارو درمانی بود، تا حدود زیادی بهبود یافت.
به گفته پژوهشگران و پزشکان، درمان رویارویی و پیشگیری از پاسخ، در یک فرایند 20 تا 90 دقیقه ای اتفاق می افتد و احساس اجبار برای انجام کاری که از اضطراب جلوگیری می نماید، حدبیشتر 90 دقیقه به طول می انجامد. بیمار در صورتی که بتواند 90 دقیقه در برابر فکر وسواسی خود مقابله کند، بر بخش عظیمی از بیماری خود غلبه نموده است.
درمان دارویی برای اختلال وسواس اجباری هم یکی از مراحل مهم در فرایند بهبود بیمار است. برای درمان اختلال وسواس اجباری از داروهایی در گروه(9) اس.اس.آر.ای استفاده می گردد. این داروها که اصطلاحاً آنها را مهار نماینده انتخابی بارجذب سروتونین در مغز می نامیم ، مقدار ترشح سروتونین در مغز را افزایش می دهند. در مغز بیمارن مبتلا به اختلال وسواس اجباری، سروتونین بسیار کمی ترشح می گردد و یا مقدار ترشح شده، به وسیله عصب های Presynaptic جذب و نابود می گردد.
این داروها همان طور که از نامش پیداست، از باز جذب یا دفع سروتونین در مغز جلوگیری می نمایند. این دفع در محل سیناپس ها اتفاق می افتد؛ یعنی جایی که سلولهای عصبی (نورون ها) به یکدیگر متصل هستند. سروتونین یکی از مواد شیمیایی در مغز است که پیغام های عصبی را از یک نورن به نورون دیگر منتقل می نماید.
از این داروها در درمان افسردگی، اضطراب و سایر اختلالات خلقی هم استفاده می گردد اس.اس.آر.ای ها مقدار تراکم سروتونین در سیناپس ها را افزایش می دهند. آنها این کار را با جلوگیری از بازجذب سروتونین در سلول عصبی که یک پالس مغزی را منتقل می نماید، انجام می دهند. باز جذب سروتونین، عامل سرانجام یافتن فراوری سروتونین نو است.
از جمله داروهای رایجی که برای درمان اختلال وسواس اجباری تجویز می شوند و در گروه اس.اس.آر.ای ها جای می گیرند، می توان به فلوکستین 10، سرترالین(11)، سیتالوپرام(12)، پاروکستین (13) و اسیتالوپرام(14) اشاره نمود. در درمان اختلال وسواس اجباری بعلاوه از دارویی هایی چون اولانزاپین(15) رسپریدون(16) استفاده می گردد.
این گروه از داروها معمولاً بازخود بسیار خوبی در درمان اختلال وسواس اجباری می دهند و اثرات جانبی بسیار کمی دارند. سردرد، کم خوابی، اسهال و هیجان، از جمله اثرات این داروها هستند.
سخن آخر
بیماری های روانی، حاصل عدم تعادل در عملکرد بخشی از مغز و یا مجموعه ای از عوامل زیست شناختی، روان شناختی و اجتماعی هستند. همه ما در معرض ابتلا به یک بیماری عصبی و روانی قرار داریم. هیچ وقت نباید بیمارن روانی پزشکی را مجنون یا دیوانه خواند، چراکه آنها هیچ نقشی در ابتلای خود به بیماری های روانی ندارند و از شرایطی که در آن به سر می برند هم احساس خوبی ندارند. آنها تنها احتیاج دارند تا درک شوند و این درک باید در یک فرایند اخلاقی و انسانی صورت گیرد. بیماری های روانی هم مانند بیماری های جسمی هستند و به نقصان عملکرد بخشی از وجود انسان برمی گردند. همان طور که یک بیمار مبتلا به دیابت یا هپاتیت را با آغوش باز می پذیریم و از او مراقبت می کنیم، باید با بیماران روان پزشکی هم برخوردی انسانی و شایسته داشته باشیم. تبعیض و بدرفتاری با این دسته از بیماران، علاوه بر این که از اخلاق انسانی به دور است، باعث وخیم تر شدن اوضاع آنها می گردد.این باور باید در میان جامعه به وجود بیاید که یک فرد مبتلا به بیماری های روان پزشکی، در حقیقت آن طور که عامه مردم تصور می نمایند، دیوانه نیست؛ بلکه نوعی از بیماری سخت رنج می برد که کارکرد مغر او را دگرگون نموده و البته با درمان های گوناگونی که علم نوین امروز پیش پای ما قرار داده، قابل درمان است، در نتیجه هرگز نباید مراجعه به روان پزشک یا روانشناس را وسیله ای برای طرد کردن افراد جامعه قرار بدهیم؛ و باید این واقعیت رابدانیم که شاید روزی ما هم احتیاج به پیدا کنیم تا برای حل مسائل فکری و روحی خود به روان پزشک مراجعه کنیم.
در این مقاله به یکی از بیماری های روان پزشکی رایج در جهان که اختلال وسواس اجباری بود، پرداختیم بخشی از نشانه های بروز آن را آنالیز کردیم و اشاره ای مختصر به درمان آن داشتیم.
نگارنده امیدوار است تا با افزایش مطلعی های عمومی درباره بیماری های روان پزشکی، تصورات غلطی که در جامعه درباره این افراد آسیب پذیر وجود دارد از بین برود و همه ما بیاموزیم تا با بیماران روان پزشکی براساس وجدان انسانی و اخلاقی رفتار کنیم.
پی نوشت ها :
1- Obsessive Compulsive Disorder
2- Obsession
3- Compulsion
4- Checkers
5- Washers and Cleaners
6- Orderes
7- Obsessionals
8- Hoarders
9- Selectiv Se-rotonin Reuptak Inhibitor
10- Fluoxtine
11- Serteraline
12- Citalopram
13- par-oxetine
14- Escitalopram
15- Olanzapine
16- Respridone
منبع: دانشمند شماره 569منبع: راسخون