رفتار مربی استقلال تروماتیک است، حکایت غضنفر و مارادونا!
به گزارش فیس راز، در جام جهانی 2006، رفتار یورگن کلینزمن در بازی حساس آلمان و ایتالیا، تا حدی شبیه رفتار ساپینتو در دربی 101 بود ولی نه این قدر حاد. کلنیزمن در دو مورد چنان از کوره در رفت که یکبار بطری آب را جلوی آن همه تماشاگر، با عصبانیت بر زمین کوبید و بار دوم بطری آب را با شوتی سرکش، متلاشی کرد!
خبرنگاران ؛ اهورا دنیایان - در خبرها آمده است که کمیسیون اخلاق ورزش کشور با ارسال نامه ای به فدراسیون فوتبال، خواستار رسیدگی سریع به رفتار غیرحرفه ای سرمربی استقلال در دربی 101 شده است. این کمیسیون به درستی رفتار ریکاردو ساپینتو را به دور از شأن و جایگاه باشگاه بزرگ و مردمی استقلال دانسته است.
اگر ساپینتو در دربی 101 خودش را کنترل می کرد، الان شاهد چنین حساسیتی نسبت به رفتارهای عجیب و غریب او در کنار زمین، در جریان بازی های تیمش، نبودیم. به هر حال دربی تهران، ویترین فوتبال ایران است.
ولی جدا از اینکه چه مجازاتی شامل حال ساپینتو می گردد، به نظر می رسد او به روان شناس و چه بسا روانپزشک احتیاج جدی دارد. تیم های فوتبال معمولا یک روان شناس هم دارند که با بازیکنان، به ویژه در شرایط سخت، حرف می زند و به آن ها یاری می نماید با وضع روحی مناسبی وارد میادین حساس شوند و یا پس از تحمل شکست در مسابقات حساس، لطمۀ روحی کمتری بخورند.
مثلا روبرتو باجو که در فینال 1994 آن ضربۀ پنالتی را هدر داد و برزیل را قهرمان دنیا کرد، در خاطراتش گفته است بارها و بارها خواب آن ضربۀ پنالتی را دیده و هر بار هم در خواب پنالتی را گل نموده است.
نفس چنین رویایی، آن هم به شکل مکرر، نشانۀ آسیب روانیِ وارده به روبرتو باجو در خاتمه فینال جام دنیای 1994 و از دست رفتن قهرمانی ایتالیا در اثر اشتباه او است. روانشناس یا روان درمانگرِ ورزشی در همین موارد به کار می آید. و البته در مواردی دیگر.
بر نگارنده معلوم نیست که آیا باجو پس از ماجرای فینال 1994 با روان شناس یا روان کاو یا روان درمانگر در ارتباط بوده یا نه. شاید عدم تمایل او به تماشای مسابقات فوتبال در دو دهۀ اخیر، یعنی در دوران بازنشستگی اش، تا حدی هم ناشی از ترومای آن پنالتی هدررفته باشد.
تروما بسته به جسمانی یا روانی بودن، تعاریف گوناگونی دارد. در بعد روانی، تروما پاسخ به یک رویداد عمیقاً پریشان نماینده یا نگران نماینده است که توانایی فرد در مقابله را تحت الشعاع قرار می دهد، باعث احساس ناتوانی می گردد و در درک طیفی از احساسات و تجربیات اختلال ایجاد می نماید.
در واقع شرایطی آسیب زا موجب تروما می گردد. آسیب زایی البته ملاک روشنی ندارد. ممکن است شرایط الف برای کسی آسیب زا باشد و برای کس دیگری نه.
در مجموع تروما محصول احساس درماندگی است. فردی که لطمه خورده و نمی تواند از پس لطمۀ وارده برآید و تا مدت ها با آن دست به گریبان است، قطعا در وضعیتی تروماتیک واقع شده است. وضعی که باجو پس از فینال 1994 دچار آن شد ولی ماسارو و بارسی گرفتارش نشدند. در حالی که این دو نفر هم پنالتی هایشان را در آن فینال لعنتی از دست داده بودند.
در جام دنیای 2006، رفتار یورگن کلینزمن در بازی حساس آلمان و ایتالیا در مرحلۀ نیمه نهایی، تا حدی شبیه رفتار ساپینتو در دربی 101 بود ولی نه این قدر حاد. کلنیزمن در دو مورد که بوفون مانع از گل زنی بازیکنان آلمان در فرصت های مسلم گل زنی شد، چنان از کوره در رفت که یک بار بطری آب را جلوی آن همه تماشاگر، با عصبانیت بر زمین کوبید و بار دوم بطری آب را با شوتی سرکش، متلاشی کرد!
پس از خاتمه بازی، سپ بلاتر رئیس فیفا با انتقاد از یورگن کلینزمن، رفتار او را در شأن یک مربی، بخصوص در شأن مربی تیم ملی آلمان، که میزبان مسابقات هم بود، ندانست. در واقع بلاتر همین حرفی را زد که اکنون کمیسیون اخلاق ورزش کشور دربارۀ ساپینتو مطرح نموده است.
اما کاری که ساپینتو در فینال جام حذفی کرد، بسی عجیب تر از کار کلینزمن بود و شاید در تاریخ فوتبال کم نظیر باشد. اینکه یک مربی با تماشاگران تیم حریف چنان درگیر گردد که به سمت همدیگر چندین بار بطری آب پرتاب نمایند، مورد شگفت آوری است. اگر کسی رفتاری شبیه این را از مربی دیگری دیده، لطفا به هم اطلاع دهد. من که از 1984 تماشاگر مسابقات فوتبال هستم، چنین چیزی را هیچ وقت ندیده بودم.
معلوم نیست که رفتارهای عجیب ساپینتو در کنار زمین، خودخواسته و نوعی شگرد است یا اینکه او واقعا کنترلش را تا این حد از دست می دهد. یکی از رسانه ها نوشته بود بعضی از تیم های حریف در طول فصل اخیر لیگ برتر، از آنجا که به این نقطه ضعف ساپینتو واقف بودند، از قصد او را عصبانی می کردند تا داور اخراجش کند و استقلال تا خاتمه بازی بی مربی به کارش ادامه دهد.
حتی اگر رفتارهای ساپینتو را نوعی شگرد بدانیم، باز رسوایی این رفتارها برای باشگاه استقلال است. ساپینتو حتی با این کارهایش پیروز نشد فاتح یکی از دو جام اصلی فوتبال ایران گردد. لیگ برتر را از دست داد و در فینال جام حذفی هم باخت.
او در مجموع، به قول پیمان یوسفی، در بازی های بزرگ به مشکل می خورد. شامورتی بازی ساپینتو در کنار زمین، شاید شگردی برای تحت الشعاع قرار دادن عملکرد فنی اش باشد. اما اگر رفتار او را نمایشی یا مصداق جنگ روانی و اموری از این دست ندانیم، قطعا ساپینتو به روان شناس و روان درمانگر احتیاج دارد. هیچ مربی یی با روان سالم و عقل سلیم، چنین کارهایی در کنار زمین نمی نماید.
معمولا مربی تیم نگران اخراج احتمالی بازیکنانش در جریان بازی است، ولی وضع استقلال با حضور ساپینتو به گونه ای شده که بازیکنان این تیم در هر بازی باید نگران اخراج احتمالی مربی شان باشد.
شاید اگر این رفتارها نبود، تمدید قرارداد ساپینتو موجه بود. اما او نیمکت مربیگری استقلال را به سخره گرفته و رفتارهای عجیب خواسته یا ناخواسته اش هم به قهرمانی در لیگ یا جام حذفی منتهی نشده. باید دید آیا مدیران استقلال حاضرند صرفا به علت فتح سوپرجام سال قبل با ساپینتو، این مربی پرتغالی را نگه دارند؟
مربیان پرتغالی ظاهرا در چنین رفتارهایی تخصص دارند. مورینیو در اروپا و در حدی خفیف تر کی روش در ایران قبلا از این شلوغ کاری ها درمی آوردند ولی ساپینتو حقیقتا نمونه ای نادر است. کی روش که هیچ، او از دوران اوج جنجال آفرینیِ مورینیو هم سبقت گرفته.
شاید هم مشکل ساپینتو با روان پزشک تا حدی حل گردد. به هر حال این همه تنش و اضطراب و التهاب، ممکن است علتی داشته باشد که مهارش احتیاجمند مصرف دارو باشد. حل مشکل به وسیله روان پزشک، معمولا راحت تر از رفع شدن آن به وسیله روان شناس و روان کاو است.
ساپینتو دست کم در سطح فوتبال ایران مربی خوبی است، ولی بعید است با این رفتارها بتواند استقلال را به جای درخوری برساند. او عامل اصلی از دست تمرکز تیمش در جریان مسابقه است. مثل همان غضنفر مشهور است که مهارش واجب تر از مهار مارادونا است!
رفتار او حتی اگر واقعا تروماتیک (محصول نوعی آسیب یا درماندگی در برابر شرایط نامطلوب) باشد، به هر حال استقلال آسیب زا است. یک تیم فوتبال شاید از تیم داوری لطمه بخورد، ولی قاعدتا نباید مکررا بابت رفتار مربی خودش آسیب ببیند.
منبع: عصر ایران