قرارداد 25 ساله ایران و چین و شروع جنگ سرد!
به گزارش فیس راز، از زمانی که دونالد ترامپ به ریاست جمهوری آمریکا رسیده است تقابل میان آمریکا و چین بیشتر نمود یافته است. حالا در شرایطی که این روز ها صحبت از توافقنامه 25 ساله ایران و چین و فشار های سخت آمریکا بر ایران است، صحبت از تشدید جنگ سرد میان آمریکا و چین هم به میان آمده است.
به گزارش خبرنگاران، تا مدت ها، نخبگان امنیت ملی آمریکا اغلب خواستار رقابت بیشتر با چین بودند، اما افکار عمومی آمریکا چندان تمایلی به این امر نداشت. ولی با شیوع ویروس کرونا و تأکید بر منشا چینی این ویروس، بسیاری از آمریکایی ها متقاعد شدند که دولت چین نه تنها تهدیدی برای نظم بین المللی آن هم به رهبری آمریکاست بلکه رفاه و اموال آن ها را به خطر می اندازد. تصویری که البته ترامپ در ترسیم آن نقش داشته است.
حالا روابط میان دو کشور آمریکا و چین که پیش از این حول مسایلی، چون تایوان، دریای جنوبی، هنگ کنگ، تبت، سین کیانگ، جنگ تجاری و کرونا تیر و تار شده بود بر سر تخلیه کنسولگری ها بار دیگر به تیرگی گراییده است، روابط دو کشور به گونه ای شده است که بعضی از آن به جنگ سرد تعبیر می نمایند. تعبیری که به روابط آمریکا و شوروی پس از جنگ جهانی دوم طعنه می زند. حتی نزاع دیپلماتیک بین دو کشور ترامپ را به جایی رسانده که در شرایطی که توافقنامه ایران-چین در حال نهایی شدن است بگوید توافق تجاری (با چین) اکنون اهمیتش برای من کمتر از زمانی است که آن را رقم زدم.
این شواهد پرسش هایی را ایجاد می نماید مبنی بر این که میان جنگ سرد این دو کشور و سیاست به سوی شرق ایران رابطه ای وجود دارد؟ آیا می توان از توافقنامه ایران-چین به سیاست به سوی شرق یاد کرد؟ آیا روابط دو کشور آمریکا-چین بر روابط ایران-چین و توافقنامه فی مابین آن ها تاثیرگذار بوده است؟
جنگ سردی در کار نیست
دیاکو حسینی کارشناس و پژوهشگر ارشد مرکز آنالیز های استراتژیک ریاست جمهوری در تبادل نظر با خبرنگاران در پاسخ به این پرسش ها گفت: بخشی از روابط چین و آمریکا جدید نیست و به مسئله ای مربوط می گردد که تحت عنوان ظهور چین در رسانه ها یا محافل دانشگاهی از آن یاد می گردد. به صورت طبیعی، قدرت در حال ظهور می تواند به عنوان یک قدرت چالش گر برای یک قدرت هژمون در نظر گرفته گردد. منتهی این جدید نیست و از اوایل سال 2000 به بعد این استنباط در آمریکا و سایر کشور های جهان ایجاد شده بود که چین به عنوان مهمترین رقیب استراتژیک آمریکا در جنبه های مالی و نظامی مطرح است. اما آنچه در آمریکا دیده می گردد بخش عمده ای به دلیل عظیم نمایی تهدیدی است که از سوی چین و عمدتا با هدف سیاست داخلی آمریکا انجام شده است. این انتخاب آقای ترامپ بود که خطر چین را بسیار بیشتر از آنچه متوجه آمریکا باشد ارزیابی کند و افکار عمومی را متوجه چین کند و یک قربانی برای ناکارآمدی های داخلی خود در مقابل با دموکرات ها پیدا کند.
وی اضافه نمود: همه عقلای آمریکا هم درک می نمایند چین شایستگی این نحوه برخورد و این شکل از عظیم نمایی را برای احیای جنگ سرد ندارد. چین به هیچ وجه مشابه اتحاد جماهیر شوروی در رقابت با آمریکا نیست. چین برخلاف شوروی اگر چه کشور کمونیستی است یک دستور کار و برنامه ایدئولوژیکی را در مقابل لیبرال دموکراسی دنبال نمی نماید. برخلاف شوروی که با اقتصاد جهانی رابطه نداشت کاملا درگیر با اقتصاد جهانی و اقتصاد آمریکا است که بر اساس اصول تجارت آزاد و سرمایه داری عمل می نماید؛ بنابراین از سوی کسانی که بی طرفانه نگاه می نمایند این قابل پذیرش نیست که چین یک تهدید فوری برای آمریکا یا تهدید ایدئولوژیک برای لیبرال دموکراسی تلقی گردد؛ بنابراین کوشش های ترامپ در کشور خودش به نتیجه نمی رسد چه برسد به کشور های عضو اتحادیه اروپا.
حسینی درباره تاثیر روابط دو کشور آمریکا و چین بر سیاست به سوی شرق جمهوری اسلامی اظهار کرد: ما چرخش به سمت شرق را نداریم. بعضی تصور می نمایند، چون قراردادی با چین در حال نهایی شدن است ایران به سمت شرق چرخش نموده است این درست نیست. پایه های این سیاست در دوره های قبل شکل گرفته است که صحبتی از فشار ها و رفتار های خصمانه آمریکا علیه ایران نبود. این را باید بخشی از پیشرفت طبیعی سیاست خارجی در همراهی و تعامل با همه کشور های جهان در نظر گرفت. روحی که براین توافق حاکم است روحی است که بر کوشش ایران برای توافق با غرب در برجام دنبال شد. منتهی این طرفین غربی بودند که نتوانستند به توافق و تعهدات خود عمل نمایند و نمی توانند ایران را به این متهم نمایند که در حال چرخش به سمت شرق است یا این که روابط ویژه ای را با چین برقرار نموده است. قرارداد ایران با چین، تحقق شعار تعامل سازنده با جهان است و هیچ چیز از نظر ایران در قیاس با گذشته تغییر ننموده است.
وی اضافه نمود: در نگاه آمریکایی ها که گرفتار رقابت بی معنا با چین شدند اینگونه به نظر می رسد که ایران و چین در حال تشکیل یک محور علیه آمریکا هستند. این تفسیری است که از این امر دارند. فارغ از این که آمریکا چگونه این روابط را تفسیر می نماید مواضع ایران به روشنی بیان شده است که این همکاری بخش طبیعی از همکاری های بین الملی ایران است و به معنای غلطیدن به سمت شرق نیست؛ به معنای دست رد زدن به همکاری ها با کشور های اروپایی و غربی هم نیست، اما آمریکایی ها در حال کوشش هستند تا در اوج بی عملی و بی نتیجگی این را به عنوان بخشی از کوشش چین برای افزایش نفوذ و یا تشکیل محور ایرانی- چین علیه آمریکا ترسیم نمایند که طبیعتا درست نیست.
او ادامه داد: اگر آمریکایی ها دقیق تر به موضوع نگاه نمایند و اگر واقعا نگران افزایش نفوذ چین در جهان هستند باید متوجه شوند ایران می تواند نقش کلیدی در توازن قدرت جهانی ایفا نماید. هر چند ایران امروز در حال گسترش همکاری با چین است به دنبال نومیدی از غرب نیست، ولی می تواند شامل این پیغام تلویحی برای آمریکایی ها باشد که ادامه فشار بر ایران، چاره ای جز همکاری با سایر کشور های قدرتمند در جهان که بخش عمده آن ها در آسیا مستقر هستند از جمله چین و روسیه نمی گذارد. به دلیل موقعیت جغرافیایی ایران یعنی مجاورت با منبع عظیم انرژی خلیج فارس این نزدیکی می تواند بر توازن قدرت جهانی تاثیر بگذارد.
این کارشناس افزود: اگر آمریکا از این جنبه به این موضوع نگاه کند قاعدتا با انصراف دادن از سیاست های غلطی که پس از خروج از برجام در پیش گرفتند راستا همکاری با ایران را باز می نمایند و مانع از نفوذ بیشتر چین در این منطقه از جهان می شوند. به نظر می رسد امکان دارد آمریکایی ها یا بخشی از جامعه آمریکا ترغیب شوند این قرارداد را به منزله زنگ خطر در نظر بگیرند و اشتباهات خود را اصلاح نمایند. این به آن ها بستگی دارد، اما تا جایی که به ایران مربوط است در کوتاه مدت و در شرایطی که داریم صحبت می کنیم نیتی نه در ایران و نه در چین برای ایجاد یک بلوک قدرت علیه آمریکا وجود ندارد و این بخش طبیعی از پیشرفت همکاری های ایران و چین برای طرفین است.
منبع: فرارو